گروه ادبیات متوسطه اول شهرستان فریدونشهر

گروه ادبیات متوسطه اول شهرستان فریدونشهر

علیرضا انصاری سرگروه و دبیر ادبیات فارسی
گروه ادبیات متوسطه اول شهرستان فریدونشهر

گروه ادبیات متوسطه اول شهرستان فریدونشهر

علیرضا انصاری سرگروه و دبیر ادبیات فارسی

نکاتی در مورد استفهام انکاری

در علم معانی از فصاحت و بلاغت ِکلام سخن به میان می آید . علما فصاحت را روشنی و درستی کلام گرفته اند به طوری که کلام با قواعد دستوری و معنایی زبان مغایرت نداشته باشد وکلام بتواند معنی ومفهومی را که نویسنده در ذهن دارد به مخاطب برساند .

 

 


بلاغت به کار بردن هنری زبان است به نحوی که بیشترین تأثیر را بر مخاطب بگذارد ؛ یعنی نویسنده از بین جملات هم معنی جمله ای را بر گزیندکه موثرتر باشد تا بتواند مخاطب را با احساس درونی خود همراه کند .لازمه ی بلاغت فصاحت است . به همین جهت فصاحت و بلاغت دو بال ادبیاتند ؛ بلاغت بدون فصاحت چون پرنده ای است که یک بال آن شکسته و نمی تواند وافی به مقصود باشد .

هدف غایی نوشته های ادبی تأثیر بر مخاطب است ونویسنده از تمام شگردهای خود استفاده می کند تا این تأثیر گذاری به غایت خود برسد . این شگردها در اصطلاح شیوه های بلاغی خوانده می شوند ؛ چون : تقدیم وتأخیر وحذف ارکان جمله ، ایجاز و اطناب ، استفاده از جمله های انشایی ( عاطفی ، امری و پرسشی )به جای جمله های صرفاً اخباری .

در علم معانی جمله ها به دو گونه ی خبری و انشایی تقسیم می شوند . جمله ی خبری جمله ای است که احتمال صدق کذب بر آن می رود ؛ یعنی سخن درست است یا نادرست ؛ مثال:

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد .»

همان طور که می بینید می توان جمله ها را تکذیب کرد ؛ مثلأ چنین گفت: بلبل اصلأ رنجی نکشیده و گلی هم به دست نیاورده است .

ولی انشا سخنی را گویند که صدق و کذب نداشته باشد ؛ مثال :

آیا دوباره گیسوانم را //در باد شانه خواهم زد ؟آیا دوباره باغچه ها را بنفشه خواهم کاشت ؟// وشمعدانی را // در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت ؟ ( فروغ )

الهی سینه ای ده آتش افروز در آن سینه دلی و آن دل همه سوز (وحشی بافقی )

می بینیم که در این نوع جمله ها اصولأ درست ونادرست بودن مطرح نیست. زیرا احساسات وعواطف درونی خود را بیان می کنیم و مضمون آنها اموری از قبیل امر و نهی آرزو و پرسش است .

یکی از انواع شیوه های بلاغت استفاده از جملات پرسشی ( استفهام ) به جای جملات خبری است . غرض اصلی از پرسش طلب خبر است اما در حوزه ی ادبیات ، نه برای کسب خبر بلکه برای تأثیر کلام از جمله های پرسشی استفاده می شود . از مخاطب جوابی را نمی خواهند . مقصود اصلی آن است که مخاطب را به تفکر وتعمّق هرچه بیشتر در موضوع وادار کنند .در پرسش ادبی مقاصد متفاوتی از قبیل : نهی ، توبیخ ، تمنّی و آرزو ، طنز و تحقیر ، تعجّب و حیرت و .... نهفته است . دکتر شمیسا در کتاب «معانی»جملات پرسشی را به 28 نوع تقسیم کرده است .برای جلوگیری از اطاله ی کلام و اینکه بحث برای دانش آموزان مفید واقع شود بحث خود را به استفهام انکاری و استفهام تقریری (تأکیدی )محدود می نماییم .

در خود آزمایی درس سوم ادبیات فارسی سال دوم از دانش آموزان خواسته شده است که استفهام انکاری را در متن درس مشخص کنند. در حالیکه پیش از آن در این مورد هیچگونه توضیحی داده نشده است و بیشتر دانش آموزان معنی ومفهوم این اصطلاح را نمی دانند .

استفهام انکاری چیست؟ : استفهام در لغت یعنی طلب فهم ، سوال کردن و پرسیدن؛ و استفهام انکاری یعنی سؤال کردنی که جواب آن قرین به تکذیب و انکار باشد .

مثال : شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حالِ ما سبکباران ساحل‌ها؟ (حافظ)

مقصود شاعر این بوده که سبکباران ساحل‌ها حال ما را به هیچ وجه نمی‌فهمند، این جملۀ خبری منفی را در قالب پرسش آورده و به دنبال تکذیب سؤال است. یا:

تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد ؟ (سعدی)

یعنی: معلوم است که گذر نمی‌کنی، اصلاً و ابداً. جوابی که معمولاً در ذهن مخاطب برای این گونه سوال شعری شکل می‌گیرد، این است که: نه، چطور ممکن است؟ چنین چیزی امکان ندارد.

توجه : در استفهام انکاری پرسش به صورت مثبت مطرح می شود وجواب آن منفی است ؛ یعنی هدف نویسنده این است که خواننده را به رد سخن و مطلب وادار و او را با خود همراه و هم عقیده کند واگر جمله را به صورت خبری بیاوریم جمله منفی می شود ؛ مثلاً دو مثال بالا به این صورت در می آیند :

سبکباران ساحل‌ها حالِ ما را نمی دانند .

به کوی حقیقت نمی توانی گذر بکنی .

به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ سوار اندر آیند هر سه به جنگ؟

معلوم است که سوار نمی آیند

خلق چو مرغابیان زاده ز دریای جان کی کند این جا مقام مرغ کز آن بحر خاست؟

استفهام تأکیدی که دکتر شمیسا از آن به عنوان استفهام تقریری یاد می کند پرسشی است که مخاطب به درستی و صحت قول گوینده اقرار می کند . در این نوع پرسش صورت سؤال منفی ذکر می گردد و جواب مثبت است؛یعنی با جواب بله مخاطب به درستی سخن اقرار می کنیم وتأکید می کنیم که حتماً چنین خواهد بود .

مثال : آیا نباید این کار را کرد (یعنی حتماً باید این کار را کرد )

آیا پایان همه مرگ نیست ؟ (یعنی حتماً پایان همه مرگ است)

ساقی سیم ساق من گر همه درد می دهد کیست که تن چو جامِ می جمله دهن نمی کند؟(حافظ)

پیاده ندیدی که جنگ آورد سر سر کشان زیر سنگ آورد ؟ (شاهنامه)

آیا از سرزمین تو بود که فرشتگان / سرودهای صلح و شادی را برای چوپانان خواندند؟

نه آیا باید شکر کنی که باز تو راکبی و او مرکوب؟ (سیرت مولانا ،زرین کوب)

منابع:

۱) معانی ، دکترسیروس شمیسا

۲) معانی وبیان ، دکترجلیل تجلیل

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.